تشابه ادیان توحیدی تحرف کتاب مقدس و تحریف قرآن
استاد حسین نقوی
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره قم
دانشکده الهیات ومعارف اسلامی
ضرغام گرجی پور؛ محمدعلی چلونگر؛ علیرضا ابطحی
نویسندگان | |||||||||||
ضرغام گرجی پور ؛ محمدعلی چلونگر ؛ علیرضا ابطحی | |||||||||||
1دانشجوی دکتری گروه تاریخ، واحد نجفآباد دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد | |||||||||||
2دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه اصفهان | |||||||||||
3استادیار گروه تاریخ واحد نجفآباد دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد | |||||||||||
چکیده | |||||||||||
از نیمۀ دوم قرن اول هجری به بعد، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به رشد کردند. یکی از این جریانهای فکری معتزله بود که تا اواسط قرن سوم هجری روابط چندان مطلوبی با شیعه نداشت؛ بنابراین تا این برهه از زمان بسیاری از رهبران دو گروه ردیههای فراوانی بر آثار همدیگر مینوشتند که هدف آنها از این عمل، دفاع از اصول اعتقادی مکتب خود بود که در بسیاری از موارد با تعصب و چشمپوشی از حقیقت نیز همراه میشد. اما از نیمۀ دوم قرن سوم هجری خصوصاً با روی کار آمدن حکومت شیعی آلبویه این جریان فکری به گونهای دیگر طی طریق کرد و روابط فکری معتزله با شیعه بسیار به هم نزدیک شد بهطوری که بسیاری از شیعیان از استادان معتزلی علم فراوانی کسب کردند و بعضی از معتزلیان مثل راوندی و ابوعیسی وراق به شیعه گرویدند و اصطلاح متشیعۀ معتزله در این عصر، اصطلاحی رایج که به معتزلیانی که به شیعه گرایش پیدا کرده بودند، اطلاق میشد. همچنین بسیاری از بزرگان معتزله با رهبران فکری شیعه مثل شیخ مفید، خاندان نوبختی و... تعاملات مختلفی برقرار کردند که این تعاملات هرگز به خشونت نگرایید و هر دو گروه ، نظریات هم را با تسامح و تساهل میشنیدند. در نگاه کلی، در قرن چهارم هجری معتزله و شیعه خصوصاً شیعۀ زیدیه تأثیر متقابلی بر یکدیگر برجا گذاشتند. | |||||||||||
کلیدواژگان | |||||||||||
آلبویه؛ شیعه؛ صاحببن عباد؛ قاضی عبدالجبار؛ قرن چهارم هجری و معتزله | |||||||||||
مراجع | |||||||||||
|
دانشکده الهیات و معارف اسلامی
جعفر فلاحی
استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه سمنان | |||||||||||
چکیده | |||||||||||
ظهور حزب نازی، بهقدرت رسیدن و جنگافروزی آنها، تنگنایی دشوار برای مردم اروپا و آلمان بهوجود آورد. کلیساهای آلمان در این دوره با آزمونی دشوار روبهرو شدند. کارنامۀ کلیساهای پروتستان آلمان در این دوره جالب توجه است. ظرفیتها و کمبودهای الهیاتی کلیساها در این بحبوحه آشکار شد. در کلیسای پروتستان جنبشهای مسیحیان ژرمن و کلیسای معترف ظهور کردند، که بهترتیب به حمایت و مخالفت با رژیم نازی پرداختند. تبعیت از حکومت و مخالفت با یهودیان پیشزمینهای در الهیات لوتر داشت که در این دوره آسیبهای خود را نشان داد. بعضی از متألهان و شبانان کوشیدند ضعفهای الهیاتی را برطرف کنند؛ الهیات کارل بارت و دیتریش بونهوفر و بیانیۀ بارمِن از این جهت حایز اهمیت هستند. این تلاشهای الهیاتی در پی اصلاح برخی موانع الهیاتی یا سوءبرداشتها از مسیحیت در راه مبارزه با حاکمان ستمگر بودند. کوتاهی در قبال کشتار یهودیان، ضعفی آشکار در کارنامۀ کلیسا بود. ظهور رژیم نازی در آلمان پیامدها و درسهای آموختهای را برای کلیسای آلمان برجای نهاد. نزاع ایمان و هراس در سطوح جمعی و فردی آشکار بود. تکیه بر کتاب مقدس در این دوران خود سنتی را برجای نهاد که تا مدتها بعد مورد استفادۀ کلیسا قرار گرفت. | |||||||||||
کلیدواژگان | |||||||||||
الهیات پروتستان؛ بیانیۀ بارمن؛ دیتریش بونهوفر؛ کارل بارت؛ کلیساهای پروتستان آلمان؛ کلیسای معترف؛ مسیحیت و حزب نازی و یهودستیزی در آلمان نازی | |||||||||||
مراجع | |||||||||||
|